تــــــــــــــــــپـــــــــــــــــــــــل

تا وقتی صحبت از دین خداست داد میزنن  ما اریایی هستیم  عرب نمیپرستیم .ما فرزندان کوروش هستیم خودمون فرهنگ و تمدن و دین چند هزار ساله داریم. اما وقتی ، هالووین ، کریسمس و ولنتاین میشه  زود تر ازخود غربی ها دست به کار میشن تا یه وقت با کلاس بودنشون زیر سوال نره نژار اریایی و فرهنگ و تمدن چند هزار ساله و اداب و رسوم ملی  هم کلا کشک. حالا ساپورت یا قابل توجه ساپورت پوشا اصلا میدونن ساپورت از کجا و چجوری اومد؟ نه نمیدونین دیگه  ساپورت توی سال1980توی کنگره امریکا یه طرح ملی شد بر اساس این طرح زنانی که توی . دیسکو . کلوپ .کازینو .کاواره .بار و مرکز فحشا مشغول به خود فروشی هستند باید با بقیه زنای جامعه تفاوت داشته باشن حالا اومدن ساپورتو(لباسی جذاب و منحرف کننده)  طراحی کردن تا زنان فاحشه و روسپی از بقیه زنان جدا نشون داده بشن وساپورت این محصول غربی بود که الان برا کشورهای جهان سومی تبدیل شده به  مد و فرهنگ حالا آرایش  دیدین بیشتر دخترا ایرانی چطور خودشونو ارایش میکنن مثلا این پلنگا یا شاخا اینستا  خداییش یه بازیگر زن خارجی گفته ایرانیا اونقدر خودشونو ارایش میکنن که شبیه با بازیگرای فیلم های پورنو .میشن .پورنو که میدونین چیه. یا این باربی خیلیا نمیدونن باربی چیه  و میگن من باربیم اخه لامصب فکر کن بعد بحرف باربی نماد یک زن 19- 20 ساله است. همانگونه که در پیش اشاره شد باربی از شخصیت یک زن و تــــــــــــــــــپـــــــــــــــــــــــل...

دقیقا الان24ساعته گوشی خاموش بود و الان دست گرفتمش حالا چی متنی بنویسیم ؟؟ اهنگی که الان میگوشم رو بنویسم  کاشکی دنیا واسع یک شب مال من بود  کاش نگات به هرکه جز من واسه یک شب قدقن بودچیمیشو خواب منوتوبه حقیقت بشه تعبیر،  چیمیشد... بقیشو خودتون حدس بزنین  باطری خالیه ولی هرکه بگه قشنگ نیست دیگه وبش نمیام خخخ چاییم دارم میخورم  نوش جونم ، تعارف  هم بلد نیستم چه کنم دقیقا به تویی رفتم که داری اینو میخونی  حالا اهنگ عوض شد بزار یه تیکه ازش بنویسم   خوانندشو نمیدونم اولین باره میگوشمش زدی پر ،فک میکردم بامنه واقعا دلت تو خواستی خاطرت راحت از یادم بره  من هنوز قلبم نمیشه باورش  تــــــــــــــــــپـــــــــــــــــــــــل...

جمعه شب ساعت 22:37  ،26ژانویه 2018 یه شب کسل کنندع و دیر گذر   حدودا یک ساعت پیش دراز کشیدم مثلا بخوابم که خوابم نیومد . پاشدم نشستم که دیدم . حوصله فیلم دیدن نیست  حوصله دورهمی نیست  حوصله وب گردی ، کامنت دادن کامنت خوندن  حرف زدن حرف شنیدن هیچ حوصله ای نیست که نیست  یهو زد بسرم  بزنم بیرون برم هرجا ،قدم قدم  رسیدم به یه پارک که با نم نم بارونی که زده بود نیم ساعت پیش اصلا جای نشستنی نیست همونطور که حوصله ای نیست .اصلا امشب هیچی نیست الان که دارم فک میکنم میبینم پولم همرام نیس  ،یعنی چطور میشه همه چی امشب برامن نیستم بشه اره دیگه فعلا که شده حالا بگذریم . الان فقط دلم میخواد بشینمو زل بزنم به اصرافم و فکر کنم .حالا چه فکری بماند  قبل اینکه شروع کنم به نوشتن  رفته بودم تو فکر درختایی که روبرومن  مثلا درخت اوکالیپتوس ،کنار و یه درختی که ما بهش میگیم درخت چسب دوقلو  (اسمشو نمیدونم) یادمه بچه که بودم معلم میگفت نقاشی بکش منم به کلبه میکشیدم با یه جوی اب که از جلوی کلبه رد میشد با  کوهها  یه قایق ام بود مال صاب خونه بود ولی این درختایی که من الان دارم میبینم هیچ نظمی داخلشون بکار نرفته همین درهم برهم بودنشون یه زیبایی خاص داده بهشون اونوقت درختایی که من میکشیدم  ....وسط نوشتن  گوشیم زنگ خورد میبینم باباست که طبق معمول میگه دیر وقته بیاخونه و منم طبق معمول باشه ولی نمیرمو میشینم سرجای تــــــــــــــــــپـــــــــــــــــــــــل...

بالاخره بعد دوشبانه روز اومدم   میبینم پنج نفر اومدن وبم . البته خول جون هم اومده وبم ولی منم رفتم وبش تو ابن دوروز که وب بقیه نرفتم  . وب بقیه نرفتم ببینم میان وبم که دیدم نه نمیان وبم  و منم نمیرم وبشون  البته شاید نت نداشته بودن یا نبودن ولی من میفهمم که این دوروز آنلاین شدن یا نه .ولی وب خل جون  رفتم اونم بخاطر خودم

+: پسری در تنهایی, تنها, غمگینانه, تنهایی, دلتنگی

تــــــــــــــــــپـــــــــــــــــــــــل...

کسی نیست بحرفیم ؟  یکی بیاد  مخ زدن یاد من بده میخوام فردا یه مخ بزنم  چون دلم یکیو میخواد

 

تــــــــــــــــــپـــــــــــــــــــــــل...

دیشب ساعت حدودا  یک گوشیو گذاشتم کنار  تا بخوابم هرکارکردم خوابم نبرد  تا سه ساعت سه یکی پیام داد منم زود ان شدم  طرف هنگ کرد گفت اخرین بازدیدت یک بود چطور الان درجا جواب سلاممو دادی خخخ منم نامردی نکردم گفتم وبم بودم . اون رفت   باز گوشیو کنار گذاشتم رفتم زیر پتو باز پیام اومد و جواب دادم  دوباره این رفت منم مثلا رفتم لالا باز هرچه  این پهلو اون پهلو کردم خوابم نبرد حدودا پنج پیام داد و نوشت آری بیداری منم گفتم  اره بیدارم  اگه گذاشتین بخوابم خخخخ همینطور پیش رفت تا شیشو نیم و نخوابیدم .(مثلا یه شب نخواستم برم پیش بچه ها کع بخوابم   اونم نشد) خلاصه شیشو نیم داداشم اومد گفت بیا بریم سرکار منم  نشستم  تو ماشین درجا خوابم برد حدودا نیم ساعتی خوابیدم   یهو دیدم گفت پیاده شین رسیدم  منم که خوابالو گفتم : بابا هوا گردو خاکه فردا کی بره دکتر مریض میشیم و این چرندیات   خلاصه گفتم بچه ها هرکه کار کنه از سگ کمتره خخخخ دیگه بطور کلی  رگ کار کردن همه زده شد و داداشمم مجبور شد برمون گردونه خونه خخخ منم دوباره تو ماشین خوابیدم تا رسیدم خونه (مسیر دزفول تا شوش)نیم ساعت البته خونه ما دزفوله .  رسیدم خونه  خوابیدم تا الان . الان یه ساعتی میشه پاشدمه  حالا هیچکدوم پیامی نه زنگی . اصلا گم شدن رفتن . اینم امروز من تا الان ساعت12:41 تــــــــــــــــــپـــــــــــــــــــــــل...